به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایرنا، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، در شرایطی امروز (یکشنبه ۷ دیماه) عازم ایالات متحده شده است که تحولات پرتنش منطقه، بنبستهای امنیتی و سیاسی داخلی و فرسایش بازدارندگی اسرائیل متعاقب پاسخ ایران به تجاوز بامداد ۲۳ خردادماه، سایهای سنگین بر این سفر انداخته است. این سفر در حالی انجام میشود که تلآویو پس از ماهها درگیری در چند جبهه، نهتنها با بحران مشروعیت داخلی و شکافهای عمیق سیاسی دستوپنجه نرم میکند، بلکه در سطح منطقهای نیز با محیطی ناپایدار و پیشبینیناپذیر مواجه است. در چنین فضایی، نتانیاهو بار دیگر تلاش کرده است رویکرد تقابلی علیه جمهوری اسلامی ایران را در کانون رایزنیهای خود با واشنگتن قرار دهد؛ رویکردی که اینبار تمرکز آن بیش از پرونده هستهای بر توان موشکی ایران قرار گرفته است.
نخستوزیر رژیم صهیونیستی که طی دهههای گذشته همواره ایران را بهعنوان «تهدیدی وجودی» برای اسرائیل معرفی کرده، اکنون میکوشد با برجستهسازی موضوع موشکهای بالستیک، حمایت ایالات متحده را برای اعمال فشارهای تازه و حتی اقدام نظامی احتمالی علیه تهران جلب کند. این در حالی است که به باور بسیاری از ناظران، چنین مسیری نهتنها در تعارض با اولویتهای اعلامی سیاست خارجی دولت دونالد ترامپ قرار دارد، بلکه بیش از آنکه ناظر بر مهار یک تهدید فوری باشد، تلاشی برای بازسازی بازدارندگی آسیبدیده اسرائیل و تثبیت برتری نظامی آن در معادلات منطقهای به حساب میآید.
در مقابل، کاخ سفید پس از حملات ماه ژوئن به تأسیسات هستهای ایران، این پرونده را عملاً مختومه دانسته و دونالد ترامپ بارها مدعی شده است که برنامه هستهای ایران «نابود شده» است. همین موضعگیری سبب شده تلآویو تمرکز خود را از موضوع هستهای به حوزه موشکی منتقل کند تا همچنان سطحی از فشار سیاسی و امنیتی علیه ایران حفظ شود، بیآنکه مستقیماً روایت رئیسجمهور آمریکا را به چالش بکشد. با این حال، بسیاری از تحلیلگران معتقدند طرح دوباره گزینه نظامی علیه ایران با راهبرد جدید واشنگتن، که بر کاهش تعهدات نظامی در خاورمیانه، پرهیز از جنگهای پرهزینه و تمرکز بر ثبات، همکاری اقتصادی و عادیسازی روابط منطقهای استوار است، همخوانی چندانی ندارد.
از نگاه منتقدان سیاستهای تلآویو، هدف اسرائیل صرفاً مقابله با تهدیدهای کوتاهمدت نیست، بلکه تلاشی بلندمدت برای شکلدهی به نظمی منطقهای است که در آن، این رژیم دست بالا را در معادلات امنیتی داشته باشد. این رویکرد میتواند به درگیریهای مقطعی اما فرسایشی با ایران منجر شود؛ درگیریهایی که هر بار خطر کشیدهشدن مستقیم ایالات متحده به یک بحران تازه را افزایش میدهد. در همین چارچوب، هشدارهای مکرر درباره توان موشکی ایران، بیش از آنکه بازتاب یک تهدید قریبالوقوع باشد، بهعنوان ابزاری برای توجیه استمرار فشار و جلوگیری از بستهشدن کامل پرونده تقابل ارزیابی میشود.
همزمان، در داخل آمریکا نیز اجماع روشنی درباره ورود به جنگی تازه در خاورمیانه وجود ندارد. بخش قابلتوجهی از پایگاه اجتماعی ترامپ با هرگونه مداخله نظامی جدید مخالف است و اولویت را به مسائل داخلی و اقتصادی میدهد، در حالی که بخشی از نخبگان سیاسی و حامیان سنتی اسرائیل همچنان بر ضرورت اتخاذ رویکردی سختگیرانه علیه ایران تأکید دارند. این دوگانگی، تصمیمگیری کاخ سفید را پیچیدهتر کرده و هزینههای سیاسی هرگونه همراهی با ماجراجویی نظامی جدید را بهطور محسوسی افزایش داده است.
بر اساس سند امنیت ملی ایالات متحده، راهبرد واشنگتن در قبال خاورمیانه وارد مرحلهای تازه شده است که در آن، کاهش مداخله مستقیم نظامی و پرهیز از آغاز جنگهای جدید بهعنوان یک اولویت راهبردی تعریف میشود. در این سند تأکید شده که تمرکز اصلی آمریکا باید از درگیریهای پرهزینه و فرسایشی در خاورمیانه به چالشهای راهبردی بلندمدتتر، از جمله رقابت قدرتهای بزرگ، امنیت اقتصادی، فناوریهای نوین و مسائل داخلی منتقل شود. تجربه دو دهه حضور نظامی در منطقه، از نگاه تصمیمسازان آمریکایی، نهتنها ثبات پایدار ایجاد نکرده، بلکه هزینههای سنگین انسانی، مالی و سیاسی بر واشنگتن تحمیل کرده است. از این رو، سند امنیت ملی آمریکا بر «کاهش نقش نظامی»، «واگذاری مسئولیت امنیتی به بازیگران منطقهای»، «دیپلماسی، بازدارندگی غیرمستقیم و مشارکت اقتصادی» و جلوگیری از کشیدهشدن آمریکا به منازعات جدید تاکید دارد؛ رویکردی که نشان میدهد واشنگتن دیگر تمایلی به ایفای نقش موتور جنگ در خاورمیانه ندارد و آغاز یک درگیری تازه را در تعارض با منافع کلان و اولویتهای داخلی و جهانی خود میبیند.
در چنین شرایطی، بسیاری از ناظران هشدار میدهند که تکرار سناریوی تقابل نظامی با ایران، برخلاف گذشته، لزوماً قابلکنترل نخواهد بود و میتواند به تشدید سریع و زنجیرهای تنشها در منطقه منجر شود. در چهارچوب همین تحلیل، الجزیره در آستانه سفر نخست وزیر اسرائیل به ایالات متحده به نقل از تریتا پارسی، معاون اجرایی اندیشکده «کوئینسی» مینویسد: «خویشتنداری ایران در ژوئن، احتمالا تکرار نخواهد شد، زیرا غرب عدم تمایل تهران به تشدید تنش را ضعف تلقی خواهد کرد. پاسخ ایران بسیار سختتر و بسیار سریعتر خواهد بود، چون ایرانیها میدانند که اگر قاطعانه پاسخ ندهند و این تصور که ایران کشوری است که میتوان هر ۶ ماه یکبار آن را بمباران کرد را از بین نبرند، آنگاه ایران به کشوری تبدیل میشود که اسرائیل هر ۶ ماه یکبار آن را بمباران خواهد کرد.»
از این منظر، سرنوشت این پرونده نهتنها به میزان فشار و لابیگری تلآویو، بلکه به اراده واشنگتن برای تعیین حد و مرز نقش خود در تحولات خاورمیانه گره خورده است؛ ارادهای که اگر بهطور شفاف اعمال نشود، میتواند منطقه را بار دیگر در آستانه بحرانی پرهزینه قرار دهد.
در کنار همه این ملاحظات، سفر نتانیاهو به مارالاگو و دیدار با دونالد ترامپ، از منظر سیاست داخلی رژیم صهیونیستی نیز اهمیت ویژهای دارد و از سوی بسیاری بهعنوان آغاز غیررسمی تلاش نخستوزیر اسرائیل برای انتخابات ۲۰۲۶ تلقی میشود. نتانیاهو که با کاهش محبوبیت، بحرانهای داخلی و تبعات امنیتی و سیاسی وقایع هفتم اکتبر مواجه است، میکوشد با تکیه بر همراهی ترامپ، روایت شکستها را به دستاوردهای دیپلماتیک و امنیتی پیوند بزند. در این چارچوب، برجستهسازی روابط ویژه با واشنگتن، نمایشهایی چون گسترش توافقهای موسوم به ابراهیم و طرح ابتکارات صلح منطقهای، به ابزارهای اصلی کارزار انتخاباتی او تبدیل شدهاند؛ کارزاری که در آن، ترامپ نقشی محوری در بازسازی تصویر نتانیاهو نزد افکار عمومی اسرائیل ایفا میکند.
در مجموع، سفر بنیامین نتانیاهو به ایالات متحده را میتوان تلاشی چندلایه برای مدیریت همزمان بحرانهای خارجی و داخلی رژیم صهیونیستی ارزیابی کرد؛ تلاشی که در آن، ایران همچنان بهعنوان محور اصلی بسیج سیاسی و امنیتی تلآویو مطرح میشود. با این حال، شکاف میان اهداف اسرائیل و اولویتهای جدید واشنگتن، محدودیتهای جدی پیشروی این رویکرد قرار داده و امکان همراهی بیقید و شرط آمریکا با سناریوهای تقابلی تازه را با تردید مواجه کرده است.
در چنین فضایی، هرچند نتانیاهو میکوشد با تکیه بر حمایت سیاسی ترامپ، هم بازدارندگی منطقهای اسرائیل را ترمیم و هم جایگاه متزلزل خود را در داخل تثبیت کند، اما واقعیتهای میدانی و محاسبات پرهزینه یک بحران جدید نشان میدهد که آینده این مسیر بیش از هر زمان دیگری به تصمیم واشنگتن برای پرهیز از تنشهای کنترلناپذیر و ترسیم چارچوبی روشن برای نقش خود در خاورمیانه وابسته است.
نظر شما